پروانه شدن محمدرضا ورزی با «پروین»/ چرا «مارال بنیآدم» برای بازی در پروین مستحق سیمرغ است؟
تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۱۷۹۰۰
برای بازی کنترل شده و کاملا متمرکز بر شخصیت پرتره مارال بنیآدم، تنها دستخوشی که میتوان برایش درنظر گرفت سیمرغ بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر است.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - برای تماشای فیلم «پروین» باید هر گونه پیشفرض درباره کارگردان و سابقهاش در سریال سازی در سیما را به فراموش سپرد و گذشته تلویزیونی او را نادیده گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ورزی با ساخت فیلم پروین حیات سینمایی تازهای را تجربه کرده و کاملا مشخص است پس از سالها ماندن در شفیره تلویزیون با ساخت فیلم سینمایی «پروین» تبدیل به پروانه شده است.
ورزی با ساختن چنین اثر متفاوتی نه تنها به فیلمساز موثری تبدیل شده، بلکه وارد دوران تازهای را تجربه میکند و با ساخت نمونههایی شبیه پروین به یک پروانه سینمایی تبدیل خواهد شد.
یکی از ویژگیهای کارگردان در آثار گذشتهاش اصرار به بازیهای تئاتری و اغراق آمیز است. این نگرش در کارگردانی به سازنده در گذشته لطمات فراوانی زد. اما با بررسی دقیق تازهترین فعالیت سینماییاش، میتوان اذعان داشت که جنبهای از بلوغ کارگردان در نقطه عطف فیلم، یعنی بازی بازیگرانش تجلی پیدا میکند.
از شخصیت اول فیلم، شاعره گرانقدر، پروین اعتصامی، یک شمایل نگاری دقیق تاریخی صورت پذیرفته و این پرتره چنان موقر است که میتوان بدون اغراق اذعان داشت اعتصامی واقعی از اعماق تاریخ بیرون آمده و در فیلمی خودنمایی کرده است.
در تحلیل دقیق از این اثر، باید خودنمایی پروین را در عدم خودنمایی بازیگر این نقش جستجو کرد.
«مارال بنیآدم» از حیث رفتارشناسایی اجتماعی متنی و فرامتنی، شخصیتی به مثابه پروین اعتصامی را داراست و در نقشهای آفرینیهایش میزان قابل اعتنایی از وقار را به نمایش می گذارد. سکاندار فیلم توانسته از این ویژگی، به عنوان ابزار نمایشی و بعدآفرینی شخصیت محوری استفاده کند.
کارگردان با یک انتخاب هوشمندانه، ابعاد و موقعیت اجتماعی بازیگر را از حیث متانت، صبوری و موقر بودن با خصیصههای پروین فیلمش تلفیق میکند و بنیآدم با مهارتی مثال زدنی این نقش را اجرا میکند.
در سینمای ایران به صورت معمول چنین نقشآفرینی خردمندانه و صبوری از سوی یک بازیگر زن متهم به عدم کنش دراماتیک میشود.
این شیوه قضاوت کاملا اشتباه و خارج از ساختار زیباشنایی بازیگران است. بنیآدم نمادی از یک بازی زیرپوستی بسیار دقیق تکنیکی را به نمایش میگذارد و در بزنگاههای فیلم سعی میکند، همچنان وفادار به شاخصههای رفتاری اعتصامی {بر اساس منابع تاریخی} باشد.
برای یک بازی کنترل شده و کاملا متمرکز بر شخصیت پرتره، تنها دستخوشی که میتوان برای بازیگرش درنظر گرفت سیمرغ بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر است.
اگر فیلم بدون تیتراژ به نمایش درمیآمد کمتر تماشاگری میتوانست حدس بزند که بازیگر نقش پروین مارال بنیآدم است. مشابه چنین اجرای دقیقی را مریل استریپ در فیلم «درآفریقا» (سیدنی پولاک) به نمایش گذاشت که در زمان خودش، آنچنان با تحسین مواجه نشد، اما یکی از نقشآفرینیها ماندگار استریپ است.
در این فیلم سینمایی خبری از غش کردن و جهت دار کردن روایت برای خوشایند گونههای سیاسی نیست. مولفان در یک کنج تاریخی نه چندان دقیق جا خوش نمیکنند و موقعیت شخصیت را از ابعاد مختلفی به دستاویزهای نمایشی تبدیل میکنند و ماحصل تلاش آنان بر یک ارائه دراماتیک با تصاویر خیره و مسخ کننده متمرکز میماند.
در اغلب فیلم های پرتره و سینمای بیوگرافیک، پدیدآورندگان عموما به مولفههای دقیق شخصیتی توجهی ندارند و روایت مورد علاقه فردی سازنده اثر به جنبههای نمایشی اثر پر و بال میدهد. «پروین» یکی از پرترههای خاصی است که مولف به احوالات شخصیت محوری وفادار میماند.
یکی از نکات مهم دیگری فیلم این است که پروین اعتصامی شاعرهای درونگرا بود که فیلمساز به این جنبه از کاراکتر او توجه قابل اعتنایی دارد و حتی هارمونی اثر خود را با فیلم پروین، آرام و موقر، شکل میدهد.
نکته قابل توجه در روند روایی فیلم این است که پروین به نماد و سمبلی از زن ایرانی تبدیل میشود که بدون هیاهو موقعیت خود را در جامعه مردسالار گسترش میدهد و حرکت پیشروی او صرفا از دریچه ویژگی شاعرانهاش محقق میشود.
پروین محمدرضا ورزی یک اثر استاندارد و هنرمندانه است که مخاطب اشعار پروین را سر ذوق میآورد و از سوی دیگر مخاطب ناآشنا با این چهره را مشتاق اشعار پروین میکند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت فیلم پروین اعتصامی محمدرضا ورزی مریل استریپ مارال بنی آدم محمدرضا شریفی نیا آزیتا حاجیان مهراوه شریفی نیا جشنواره فجر خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت مارال بنی آدم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۱۷۹۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
برای کار التماس نمیکنم
اوهمچنین کارگردانی سریال آینه را که در دهه ۶۰ از تلویزیون پخش میشد وبسیار پرمخاطب بود، برعهده داشته است. لطفی در سینما نیز دو فیلم سرخپوستها و پاکباخته را ازخود به یادگارگذاشته است.مخاطبان تلویزیون لطفی رابیشتر با سریال خانه به دوش و نقش اصلان به یاد میآورند. این هنرپیشه پیشکسوت تاکید میکند که نقش اصلان را بهعنوان یک کاراکتر منفی و منفور با طنز و کمدی درآمیخته تا شخصیتی جذاب و ماندگار خلق کند. گفتوگو وخاطرهبازی با غلامحسین لطفی و بیان برخی مسائل از زبان او برای اولینبار جذاب است و ماحصلش هم خواندنی. کارگردان وبازیگری که نیمقرن ازفعالیتهای هنریاش میگذرد و با کولهباری از تجربه دارد قطعا خاطرات و ناشنیدههای زیادی برای گفتن دارد.
این روزها چه میکنید؟
حدود ۱۰سال است که در قزوین زندگی میکنم و در این مدت فقط در فیلم نارگیل دو بازی داشتهام. اکثر مواقع در خانه هستم و فیلم میبینم، کتاب میخوانم و شعر مینویسم. از آن آدمهایی نیستم که بگویم چون تنها هستم، بنشینم و در و دیوار را نگاه کنم تا عمرم بگذرد. فیلم زیاد میبینم، در حدی که اگر بر بدن من تیغ بکشید به جای خون، فریمهای فیلم بیرون میزند.
شما در دهه ۷۰ و تا حدودی ۸۰ بازیگر به نسبت پرکاری بودید اما ناگهان خیلی کمکار شدید. چه اتفاقی افتاد؟ آیا خودتان در انتخاب نقشها سختگیر بودید؟
اوضاع و احوال ساخت فیلم چند سالی است که خیلی بد شده. ۱۵سال پیش هم سر فیلمبرداری سریال بایرام، سقوط کردم و کمر و پاهایم دچار آسیب شد. از طرف دیگر، پیشنهادات زیادی داشتم اما دندانگیر نبودند. نقشهای شبیه به هم را بازی نمیکنم. نقش باید متفاوت باشد. متأسفانه برخی کارگردانان و تهیهکنندگان هم نقشهایی را پیشنهاد میکنند که انسان تصور میکند اینها اصلا در دنیا و جامعه امروز ما زندگی نمیکنند. وقتی من بازیگر نقش را درک نمیکنم، چگونه میتوانم بازیاش کنم؟! برای همین هم هست که خیلی از کارها با استقبال مردم مواجه نمیشوند.
با توجه به اینکه سالهاست کار نمیکنید، امرار معاشتان از چه طریق میگذرد؟
من استثنائا جزو کارگردانان استخدام وزارت ارشاد هستم و یک حقوق پایه دریافت میکنم، در صورتیکه دکترای کارگردانی دارم. به هرحال، باهمین حقوق حداقلی کنار آمدهام.اگر طلبهایم دربازیگریام را پرداخته بودند و پسانداز میکردم، الان میلیاردر بودم.
در جایی خواندم که شما یک شهربازی و کافیشاپ در قزوین دارید. واقعیت دارد؟
نه، اصلا صحت ندارد. ۱۵سال پیش برای راهاندازی یک شهربازی اقدام کردم اماآنقدر برایم زدند که پشیمان شدم ورهایش کردم.
سکونت در قزوین و دوری از تهران در فعالیتتان تأثیرگذار نبوده است؟
تهران هم که بودم بیشتر با تلفن کار میکردم. از آن بازیگرانی نبودم که هر روز در دفاتر فیلمسازی باشم و برای کار التماس کنم یا برای فلان تهیهکننده هدیه بخرم. اگر از گرسنگی بمیرم هم چنین کاری نمیکنم. معتقدم اگر خودشان به فکر من بازیگر بودند ارزش دارد، نه اینکه خودم را تحمیل کنم. دور از ادب و فرهنگ من هنرمند است.
در کارنامه بازیگریتان نقشهای متفاوت و ماندگاری دیده میشود اما مردم همچنان شما را بیشتر با نقش اصلان سریال خانه به دوش به یاد میآورند.
اصلانی که من بازی کردم یک نقش منفی کاملا منفور بود. همیشه از نقشهای منفی استقبال کردهام چراکه میدانم در این نقشها چیزهایی نهفته است که بازیگر میتواند ارائه کند. البته من اصلان را از قالب یک کاراکتر منفی خشن درآوردم و با طنز درآمیختم، طوری که وقتی او در دو سه سکانس نباشد، مخاطب دنبالش میگردد. بازیگر باید تلاش کند تا کارهایش برای مردم تکراری و یکنواخت نباشد. من نقشهای متفاوتی ازجمله کارگر، پلیس، پزشک و...بازی کردهام. در جوانی با یک ضبط صوت در پارکها با مردم صحبت میکردم و ارتباط میگرفتم. دیالوگهای کارمندان بازنشسته را یادداشت و روی صحبتها، لباسها و حرکاتشان تحقیق میکردم تا نقشم با واقعیت یکی شود. تمام توانم را برای نقش میگذاشتم. بازیگر نباید فقط دیالوگ را حفظ کند و کارگردان هم خوشش بیاید. باید برای نقش زحمت کشید. من به خودم سخت میگرفتم تا نقش به دل مردم بنشیند. مثلا وقتی نقش یک نمایشگاهدار را داشتم مردم فکر میکردند واقعا نمایشگاهچی هستم. با تحقیقات این کار را انجام میدادم.
همین اواخرشبکه آیفیلم درحال بازپخش سریال خانه بهدوش بود.به نظرتان چراباوجودگذشت۲۰سال این سریال باوجود بازپخشهای متعدد، همچنان مخاطب دارد؟
نزدیکان من حتی سیدی این سریال را در خانه دارند. خانه به دوش یک کارگردان خوب مثل رضا عطاران داشت و انتخاب نقشها در آن به درستی صورت گرفته بود. یک کارگردان آمریکایی میگوید اگر بازیگران درست انتخاب شده و سر جای خودشان باشند، ۸۰ درصد کار یک فیلم انجام شده است. در خانه بهدوش هم هر کسی سر جای خودش بود. بیشتر سریالهای قدیمی همچنین وضعیتی داشتند. بهنظرم در حال حاضر آیفیلم یکی از موفقترین شبکههای تلویزیون است، چون سریالهای قدیمی و خاطرهانگیز را پخش میکند. البته من نقشهای خوب زیاد داشتهام و فقط به اصلان محدود نمیشود اما مردم از اصلان خوششان آمده و مرا با این کاراکتر میشناسند.
خودتان کدام نقشتان را بیشتر دوست دارید؟
در سال ۱۳۶۱که دانشجوی سال دوم بودم نقش مالکوم ایکس از رهبران سیاهپوست آمریکا را بازی میکردم که در سخنرانی کشته میشد.۴۵دقیقه در سخنرانی حرف میزدم. مرتب باید صدایم را بالا و پایین میکردم تا یکنواخت نباشد و مخاطب دلزده و کسل نشود. خودم این نقشم را خیلی دوست دارم.
علاوه بر بازیگری، تجربه کارگردانی دو فیلم هم در سینما دارید. چرا روند فیلمسازیتان ادامه پیدا نکرد؟
فیلم ساختن پول میخواهد؛ باید تهیهکننده و سرمایهگذار باشد. من الان هم مدام در حال نوشتن هستم و سناریو زیاد دارم. اجازه نمیدهم مغزم زنگ بزند.
یکی از فیلمهایتان پاکباخته است که اتفاقا فروش خوبی هم داشت.
پاکباخته یک فیلم سفارشی بود. سوژه فیلم تکراری بود اما طوری ساختمش که تکراری به نظر نرسد. کار خوبی هم شده بود. آن زمان آقایان اکبر عبدی و علیرضا خمسه با هم قهر بودند. با فیلم پاکباخته آشتیشان دادم. این دو غول بازیگری در فیلم روبهروی هم بازی کردند.
در تلویزیون هم سریال موفق آینه را کارگردانی کردهاید که در زمان خودش فوقالعاده پرمخاطب بود.
درهمه جای دنیا وقتی سریالی موفق میشود ادامهدار میشود ولی در ایران اینگونه نیست و برعکس عمل میکنند. وقتی سریال آینه را میساختم حتی پشت صحنه برایم مهم بود.درکارسختگیرهستم ولی درحال حاضر کسانی هستند که فرق قاشق وچنگال را نمیدانند و به همینخاطر دوست ندارم با آنها کار کنم.
یکی ازبازیهای ماندگار دیگر شما به فیلم پرده آخر بازمیگردد.حیف نیست که کارگردانی مثل واروژ کریم مسیحی فقط دو فیلم ساخته باشد؟
بالاخره همه ما یک دلیل برای کمکاری داریم.آقای کریم مسیحی دستیارآقای بیضایی بودند و کارشان درخشان و عالی بود. امیدوارم همیشه تندرست باشند. کارگردان و نویسنده درجه یکی هستند. حیف است که ایشان کنار گذاشته شوند و نتوانند کار کنند. هرازگاهی در فضای مجازی عکس من و چند همکارم را میگذارند و از بیکاری ما مینویسند اما الان با قاطعیت میگویم که کسی نمیتواند ما را کنار بگذارد و خودمان نمیخواهیم با هر شرایطی کار کنیم.
در سریال شب روباه هم یک تیپ جدید و جالب از پلیس ارائه دادید. یک کارآگاه به شدت خونسرد که همیشه یک پاکت آلبالو خشکه در جیب داشت و به همه و حتی مظنونین تعارف میکرد.
تا به امروز هیچ خبرنگاری حرف شب روباه رابا من نزده بود وبرایش مهم نبود.شب روباه یکی ازبهترین سریالهای کارآگاهی است که نسخه سینماییاش هم ساخته شد. یکی ازبهترین بازیهایم در نقش استوار سجادی شب روباه است. این سریال راخیلی دوست دارم.
میان کارگردانی و بازیگری کدام را ترجیح میدهید؟
هر دو را دوست دارم اما درحال حاضراولویت من،کارگردانی است.البته اگر پیشنهادخوبی هم دربازیگری داشته باشم قبول میکنم.
شما با کارگردانان بزرگی مثل مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، واروژ کریم مسیحی، شاپور قریب و ... کار کردهاید. دوست داشتید با کدام فیلمساز همکاری داشته باشید و فرصتش پیش نیامد؟
دلم میخواست با مرحوم مهرجویی کار کنم که متأسفانه فرصت نشد. برخی هنرپیشهها شانس میآورند و با کارگردانان بزرگ کار میکنند. امیدوارم در آینده فرصت همکاری با فیلمسازان بزرگ را داشته باشم.